نامه بر. [ م َ / م ِ ب َ ] (نف مرکب ) آنکه مکتوب می برد. پیک . قاصد. (ناظم الاطباء) :
دیر شد تا نامه ای از تو نیامد سوی ما
گرچه چندین قاصدان نامه بر بازآمدند.
ای پیک نامه بر که خبر می بری به دوست
یا لیت اگر بجای تو من بودمی رسول .
آن پیک نامه بر که رسیداز دیار دوست
آورد نامه ای ز خط مشکبار دوست .
- مرغ نامه بر ؛ کبوتری که مکتوب می برد. (ناظم الاطباء) :
بردند عرض حال ترا مشفقی به دوست
مرغان نامه بر به سخن میرسیده اند.
شریک دولت خود را نمی توانم دید
به چشم غیرت من مرغ نامه بر تیر است .
چو خواهم نامه ات بر بال مرغ نامه بر بندم
نخست از رشک مرغ نامه بر را بال و پر بندم .