ناعجة. [ ع ِ ج َ ] (ع ص ) زمین نرم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).زمین نرم و هموار و مناسب زراعت . (از معجم متن اللغة). الارض السهلة. (اقرب الموارد). || شتر ماده ٔ سپید تیزرو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). الناقة البیضاءاللون الکریمة. (معجم متن اللغة). || ناقه ای که بر آن سوار شده میش وحشی را شکار کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ماده شتری که بر آن سوار شده میش وحشی را شکار کنند. (ناظم الاطباء). ناقه ٔ تیزرو. ناقه ای که بر آن سوار شده حیوانات وحشی شکار کنند. (از معجم متن اللغة). اللتی یصاد علیها نعاج الوحش . (اقرب الموارد). ج ، نواعج . || المراءة البیضاء. (اقرب الموارد): امراءة ناعجة اللون ؛ حسنة. (معجم متن اللغه ). المراءة المحسنة. (اقرب الموارد). زن سپیدپوست . زن زیبا. || (اِخ ) یوم ناعجة؛ از ایام عرب است . (معجم البلدان ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.