ناصفة. [ ص ِ ف َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث ناصف . (اقرب الموارد). رجوع به ناصف شود. || راه گذر آب . (مهذب الاسماء). آب رو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مجرای آب . (از اقرب الموارد). مجرای آب در وادی . (از معجم متن اللغة). ج ، نواصف . || سنگ بزرگ که در آب راهه و وادی باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صخرة تکون فی مناصف اسناد الوادی . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.