ناروانی . [ رَ ] (حامص مرکب ) کسادی داد و ستد. کسادی بازار. (ناظم الاطباء). کاسدی . بی رواجی . بی رونقی .
- ناروانی بازار ؛ کساد،مقابل روانی و روائی و رواج و گرمی بازار.
|| عدم آراستگی و انتظام ملک . (ناظم الاطباء). || یبوست .
- ناروانی شکم ؛ یبوست مزاج . یبس بودن شکم . (یادداشت مؤلف ).
|| حرمت . عدم مشروعیت . (ناظم الاطباء). ناروائی . جایز نبودن . || ناروان بودن . روان نبودن . جریان نداشتن :
آب نیکو روان بود در ده
لیک در ریگ ناروانی به .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.