ناخشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ) گویا واحد اندازه ای باشد :
همه کوی و بازار گشتن گرفت
بهر جای بتخانه ای بد شگفت
یکی بتکده دید ساده ز سنگ
چهل ناخشه هر یک اربیر رنگ .
به هر ناخشه بر چهل لاد نیز
ز جزع و رخام و ز هرگونه چیز.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناخشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ) گویا واحد اندازه ای باشد :
همه کوی و بازار گشتن گرفت
بهر جای بتخانه ای بد شگفت
یکی بتکده دید ساده ز سنگ
چهل ناخشه هر یک اربیر رنگ .