میدع . [ دَ ](ع اِ) میدعة. جامه ٔ کهنه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). میداعة. || جامه دان یا جامه ای که بدان جامه را از گرد و غبار نگاهدارند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). میدعة. میداعة.پیراهن کار. (مهذب الاسماء). || جامه که هرروز پوشند. ج ، موادع . (ناظم الاطباء). || (ص ) کلام میدع ؛ سخن اندوه آور بدان جهت که از آن شرم دارند و نیکو نشمارند چنانکه جامه ٔ کهنه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || کسی که کفایت کند کاری را. ما له میدع ؛ یعنی نیست او را کسی که کفایت کند کار و عمل او را. (ناظم الاطباء). یعنی چیزی نیست که کار او را بسنده گردد (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.