میخ چین . (نف مرکب ، اِ مرکب ) میخ چیننده . که میخ را بچیند. آن که یا آنچه میخ را قطع کند و ببرد یا برآورد. که میخ را با ابزاری از میان قطع کند یا از جایی برآرد. افزاری است فلزی ، مانند انبردست که دهان آن سخت برنده و تیز است و با آن میخ را از جایی که کوبیده اند درآورند. (از یادداشت لغت نامه ) گاز. گازانبر. میخ کش .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.