مکنوز. [ م َ ] (ع ص ) خزانه کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). پنهان و گذاشته شده در گنجینه . (ناظم الاطباء) : شاه گفت ... اثاث و امتعه و مکنوز و مدخر از محمولات اثقال ... جمله به جایگاهی نقل باید کردن که اختیار افتد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 289). || مجازاً، به معنی پنهان داشته شده . (غیاث ) (آنندراج ) :
خمش کن از خصال شمس تبریز
همان بهتر که باشد گنج مکنوز.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.