مکسر. [ م َ س ِ ] (ع اِ) جای شکستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جای شکستن از هر چیزی . (از اقرب الموارد). || جای آگاهی و آزمایش چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). جای آگاهی و خبرت و آزمایش چیزی . (ناظم الاطباء).
- رجل صلب المکسر ؛ مرد پایدار در شدت . (از ذیل اقرب الموارد).
- عود صلب المکسر ؛ چوب نیکو و سخت . (منتهی الارب ). چوبی که نیکویی آن را از شکستن معلوم کنند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- فلان طیب المکسر ؛ فلان ستوده است در وقت آزمایش . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
|| نژاد و بیخ . (منتهی الارب ). نژاد و اصل و بیخ . (منتهی الارب ). ج ، مکاسر. (ناظم الاطباء). اصل . (اقرب الموارد).
- مکسر الشجرة ؛ بیخ درخت جایی که شاخه های آن شکسته شود. (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.