مکابرة. [ م ُ ب َ رَ ] (ع مص ) با کسی به بزرگی نورد کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). بزرگی خود بر دیگری ثابت کردن . (غیاث ) (آنندراج ).غالب شدن بر کسی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).نبرد کردن در بزرگی یعنی گفتن و یا نمودن که من از تو بزرگترم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || چیزی که می دانی انکار کردن . (تاج المصادر بیهقی )(المصادر زوزنی ). || دشمنی کردن با کسی . (از ناظم الاطباء). معاندت کردن . (از اقرب الموارد). || معارضه و غلبه و جنگ کردن با کسی . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به مکابره شود. || منازعه در مسئله ٔ علمی نه برای اظهار صواب بلکه برای الزام خصم و گویند مکابره دفاع از حق است پس از علم به آن . (از تعریفات جرجانی ). مکابره به معنی منازعه نه از جهت اظهار صواب است و نه برای الزام خصم است وبلکه برای غرض دیگری است مانند آشکار نشدن جهالت و اخفاء آن نزد مردم . (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.