موی بربستن . [ ب َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) گیسو جمع کردن . || به هم پیچیدن و دسته کردن تارهای موی . || کنایه از مستعد و آماده شدن و مهیا گشتن باشد. (از ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از برهان ). از معنای نخستین یعنی بستن موی برای چست و چالاک و آماده شدن در جنگ و سواری توسعاً به معنی مستعد و آماده شدن می آید :
به سرخیلی فتنه بربست موی
سوی تاجگاه تو آورد روی .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.