مؤکل . [ م ُءْ ک ِ ] (ع ص ) آنکه چیزی دهد کسی را برای خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه چیزی به کسی جهت خوردن می دهد، و از آن است : لعن اﷲ آکل الربا و مؤکله ؛ خدا لعنت کند خورنده و خوراننده ٔ ربا را. (از ناظم الاطباء). || آنکه سخن چینی میکند میان مردم و بعضی را بر بعضی می انگیزاند. (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سخن چینی کننده و برانگیزنده بعضی را بر بعضی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خرما و کشت خوردنی آورنده . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.