مؤمن . [ م ُءْ م ِ ] (اِخ )حکیم مؤمن . محمد مؤمن حسینی طبیب ، ابن میرمحمدزمان تنکابنی دیلمی . طبیب شاه سلیمان صفوی و صاحب کتاب معروف «تحفه ٔ حکیم مؤمن » یا «تحفةالمؤمنین » است . وی در مقدمه ٔ کتاب از ابن البیطار نام می برد و آنچه راصاحب اختیارات بدیعی نقل نکرده است تحریر کرده و ازچند منبع و مأخذ دیگر کار خود را تکمیل کرده و رفعاشتباه و نادرستی از مندرجات اختیارات کرده است . حکیم مؤمن در این کتاب علاوه بر مفردات به کتب طبی دیگری نیز که تا عهد او تألیف یافته بود نظر داشته و از مطالعات و تجارب شخصی خود نیز استفاده کرده است و شاید توان گفت که پس از ذخیره ٔ خوارزمشاهی از دوره ٔ خوارزمشاهیان تا عهد صفویه کتابی به مانند تحفه ٔ او در زبان فارسی نگارش نیافته است . (از یادداشت مؤلف )(از مقدمه ٔ محمود نجم آبادی بر تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.