مؤثر.[ م ُءْ ث ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ایثار. (از منتهی الارب ). رجوع به ایثار شود. (از منتهی الارب ، ماده ٔ اث ر). برگزیننده . (ناظم الاطباء). آن که فایده و سود دیگران را بر سود خود مقدم می دارد. (ناظم الاطباء). کرامت کننده . مقدم دارنده غرض دیگران را بر غرض خود. اهل ایثار. (یادداشت مؤلف ). ایثارکننده . (غیاث ). || توانگر. دارا. مقابل معسر. (یادداشت مؤلف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.