مؤاساة. [ م ُ آ ] (ع مص ) مساوات کردن کسی را در نفس خود و در مال خود. (ناظم الاطباء). || غمخواری نمودن کسی را به مال خود و از مال خود به وی دادن و او را پیشوای مال خود کردن . و یا آنکه مواساة نمی باشد مگر در کفاف تن اگر در فضل کفاف بود آن را مؤاساة نگویند. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). کسی رادر چیزی همچون خویشتن داشتن . (تاج المصادر بیهقی ). آن است که شخص در مورد جلب منافع و دفع مضار دیگران را همچون خود بشناسد و ایثار آن است که آدمی دیگران را در دو مورد بالا بر خود مقدم بدارد و این خوی آخرین درجات برادری محسوب گردد. (از تعریفات جرجانی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.