موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن خازم سلمی از شجاعان و جوانمردان بود. در جزء سپاهیان پدرش که حاکم خراسان بود قرار داشت . مردم آنجا پدرش را به خونخواهی کشتند و او با جمعی اندک در شهرها می گشت و هرکس را که متعرض آنان می شد می کشت تا در قلعه ٔ «ترمد»مسکن گزید. در یک آن ، دو سپاه عرب و ایران بر او تاخت و او به جنگ با آنان پرداخت . اول روز را با اعراب و آخر روز را با ایرانیان می جنگید. پنج سال در آن قلعه اقامت داشت تا در سال (85 هَ . ق .) به دست لشکریان عثمان بن مسعود در نزدیکی قلعه ٔ خود کشته شد. (از الاعلام زرکلی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.