موسیچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) موسیجه .نوعی فاخته . کوکو. صلصل . (از یادداشت مؤلف ). پرنده ای است شبیه به فاخته و او بیشتر در میان طبق و کاسه و کنار طاقچه ٔ خانه ها تخم میکند و بچه می آورد. (برهان ) (از ناظم الاطباء). مرغی است سفید برابر قمری . (غیاث ). و رجوع به موسیجه شود. || بعضی صعوه را موسیچه گویند. (برهان ) (غیاث ). صعوه . (از ناظم الاطباء). || بعضی ابابیل را گویند. (از برهان ) (از ناظم الاطباء). || یکی از گونه های قمری که در تداول اهالی مشهد آن را «موسی کوتقی » گویند. یاهو. یاکریم . کبوتر یاهو. (از یادداشت مؤلف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.