موازین . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ میزان . (آنندراج ) (غیاث ) (ناظم الاطباء)؛ موازین شرع ؛ قواعد آن :
چون من سخن به شاهین برسنجم
آفاق و انفسند موازینم .
در اعتبار موازین و مکایل احتساب بلیغ می کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 439).و رجوع به میزان شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موازین . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ میزان . (آنندراج ) (غیاث ) (ناظم الاطباء)؛ موازین شرع ؛ قواعد آن :
چون من سخن به شاهین برسنجم
آفاق و انفسند موازینم .