موازرة. [ م ُ زَ رَ ] (ع مص ) همپشتی کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). موازرت . مدد کردن و یاری نمودن کسی را (ولی کمتر استعمال می شود و بیشتر مؤازره با همزه می گویند). (ناظم الاطباء). یاری دادن . (غیاث ) (از اقرب الموارد). ورجوع به مؤازرة شود. || وزیری کردن . (منتهی الارب ). کسی را وزیری کردن . (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). وزارت . وزیری کردن . (از غیاث ) (از آنندراج ). و رجوع به موازرت شود. || بردن و حمل کردن . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.