مواثبة. [ م ُ ث َ ب َ ] (ع مص ) بر همدیگر برجستن و حمله کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). با کسی برجستن جنگ را. (تاج المصادر بیهقی ) (المصادرزوزنی ). برجستن به یکدیگر. با کسی برجستن به جنگ . ثوار. مناوره . مساوره . مصاوله . (یادداشت مؤلف ). || عامه به معنی مبادرة و مسارعة استعمال کنند. (ناظم الاطباء). مبادرت کردن . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.