مهمانداری . [ م ِ ] (حامص مرکب ) دارای مهمان بودن . || مهمان نوازی . || عمل و شغل مهماندار. || میزبانی : از قعر دریا نجات دادی به برکت مهمانداری . (قصص الانبیاء ص 109). و تا بدانی که مهمانداری چگونه است . (قصص الانبیاء ص 109). باغ و بوستانها دیدیت و از هر چیزی چشیدیت و مهمانداری کردیم شما را. (کتاب المعارف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.