منقلب . [ م ُ ق َ ل َ ] (ع مص ) برگردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مصدر میمی است به معنی برگشتن . (غیاث ) (آنندراج ). || (اِ) جای بازگشتن . (مهذب الأسماء). جای برگردیدن . (منتهی الارب ). جای برگشتن و واژگون شدن . (غیاث ) (آنندراج ). جای برگردیدن و سرنگون شدن . (ناظم الاطباء). مرجع. مآب . (یادداشت مرحوم دهخدا) : و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون . (قرآن 227/26).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.