منفور. [ م َ ] (ع ص ) مغلوب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دورگردیده . (آنندراج ). || ترسیده . (آنندراج ). || نفرت کرده شده و ناپسند و مکروه . (ناظم الاطباء). مورد نفرت واقعشده .
- منفور شدن ؛ نفرت کردن و کراهت داشتن . (ناظم الاطباء).
- || مورد نفرت واقع شده . ناپسند واقع شدن .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.