منعوت . [ م َ ] (ع ص ) نعت کرده شده و وصف کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). موصوف . (ناظم الاطباء). وصف شده : الحمدﷲ المنعوت بنعوت الجلال الموصوف بصفات الکمال . (المعجم فی معاییر اشعارالعجم ). همیشه به ... نعت فردانیت موصوف و منعوت بود. (مصباح الهدایه چ همایی ص 22).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.