منسرب . [ م ُ س َ رِ ] (ع ص ) روباه در سوراخ شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). روباه داخل شده در سوراخ . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انسراب شود. || نیک دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). طویل . (اقرب الموارد). || آب جاری تیز. جریر گوید :
و بلدة مابها ماءلمغترف
والماء یجری علیها جری منسرب .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.