مناغاة. [ م ُ ] (ع مص ) سخن خوش گفتن . یقال : المراءة تناغی صبیها؛ ای یکلمه بما یعجبه و یسره . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مناغات شود. || عشق بازی کردن با زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مغازله کردن با زن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || معارضه نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نزدیک گردیدن . یقال : هذا الجبل یناغی السماء؛ ای یدانیها لطوله . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.