مناصبة. [ م ُ ص َ ب َ ] (ع مص ) با کسی جنگ و دشمنی آشکارا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). جنگ و دشمنی آشکار کردن و برپا داشتن . (از اقرب الموارد). جنگ برپا کردن . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). رجوع به مناصبت شود. || بدی آشکار کردن برای کسی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || مقاومت کردن و دشمنی کردن با کسی . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.