مناسبة. [ م ُ س َ ب َ ] (ع مص ) هم شکل شدن و مانستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). هم شکل شدن . (از ناظم الاطباء). || با کسی خویشی داشتن . یقال فلان یناسب فلاناً فهو نسیبه ؛ ای قریبه . (منتهی الارب ). با کسی خویشی داشتن . (آنندراج ).مشارکت در نسب . (از اقرب الموارد): بینهما مناسبة؛ میان آن دو نسبت و خویشاوندی است . نزدیک شدن به کسی در مشابهت . (از ناظم الاطباء). رجوع به مناسبت شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.