ممشوط. [ م َ ] (ع ص ) شانه کرده . (ناظم الاطباء). شانه کرده شده . || مرد اندک دراز وباریک اندام : رجل ممشوط؛ مردی که در وی درازی و نازکی و باریکی باشد. (از اقرب الموارد). || شتر داغ کرده به داغ مشط. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ): بعیر ممشوط؛ شتری که با داغ مشط (نوعی داغ ْ شتران را) داغ شده باشد. (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.