ممراج . [ م ِ ] (ع ص ) درهم آمیخته کار. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). آنکه کارهای وی درهم آمیخته و نااستوار است . (از اقرب الموارد). || ناقه ای که بر بچه ٔ ناپخته افکندن خوی کرده باشد. (منتهی الارب ). ماده شتر خوی کرده بر بچه افکندن . (ناظم الاطباء). ماده شتری که عادت به اِمراج (انداختن بچه ) دارد. (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.