ممارسة. [ م ُ رَ س َ ] (ع مص ) مِراس . (منتهی الارب ). مروسیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). همیشگی ورزیدن . (منتهی الارب ). || کوشیدن و تفحص کردن و تجربه نمودن و در کاری رنج نمودن . (آنندراج ) (غیاث ). با کسی یا چیزی واکوشیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (دهار). || درمان کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). علاج کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به ممارست شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.