ملفف . [ م ُ ل َف ْ ف َ ] (ع ص ، اِ) نوردیده شده و نیک درپیچیده . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). پیچیده و لفافه شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تلفیف شود. || مشک شیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در قول ابی المهوس الاسدی : «او الشی ٔ الملفف فی البجاد»، مشک شیر است و گویند سخینة است و آن طعامی از آرد است که بنی تمیم خوردن آن را بر خود عار می دانستند. (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.