ملاک . [ م ُل ْ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ مالک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : پنج قطعه زمین بسیط که در ولایت ... واقع است و از ملاک به ما منتقل شد. (مکاتبات رشیدی ص 182). چون آن بائرات معمور شود... و ارباب و ملاک را ازنو ارتفاع و استظهاری پدید آید رعایا مستظهر و متنعم شوند. (تاریخ غازان ص 352). و رجوع به مالک شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.