ملاحظ. [ م َ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ مَلحَظ. (از اقرب الموارد). ج ِ ملحظ، مصدر میمی از لحظه ولحظ الیه ، یعنی به دنبال چشم به سوی او نگریست . (مقدمه ٔ دیوان حافظ چ قزوینی حاشیه ٔ ص صو) :
یرمون بالخطب الطوال و تارة
وحی الملاحظ خفیة الرقباء.
ابوداودبن جریر ایادی (از مقدمه ٔ دیوان حافظ چ قزوینی ص صه ).
و رجوع به ملحظ شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.