مقروع . [ م َ ] (ع ص ) کوفته شده . (آنندراج ). کوفته . کوبیده . کوفته شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || شتر داغ قَرعه یا قُرعه کرده شده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شتری که بر ساق وی داغ نهاده باشند یا شتر داغ کرده به داغ بینی . (ناظم الاطباء). || شتر گزیده به جهت گشنی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || مهتر قوم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مهترقوم و سید قوم . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.