مقاوم . [ م ُ وِ ] (ع ص ) برابری کننده با کسی در کشتی و جز آن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). حریف و خصم و آنکه برمی خیزد برخلاف دیگری . (ناظم الاطباء). || آنکه می ایستد در نزد کسی . (ناظم الاطباء). و رجوع به مقاومة شود. || مأخوذ از تازی ، مقاومت کننده . (ناظم الاطباء). ایستادگی کننده .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.