مقاول . [ م َ وِ ] (ع اِ) ج ِ مِقوَل . (دهار)(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ مقول به معنی زبان . (آنندراج ). || ج ِ مِقول ، قُوّاد یمن . (مفاتیح العلوم خوارزمی ). پادشاهان کوچک یمن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ج ِمِقول ، به معنی قَیل به لغت اهل یمن . (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). و رجوع به مقول و قیل شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.