مفاض . [ م ُ ] (ع ص ) نعت مفعولی از افاضة. و رجوع به افاضة شود. || مستوی و برابر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
- رجل مفاض ؛ مردی که شکم و سینه ٔ او برابر باشد. (از اقرب الموارد). و رجوع به ترکیب بعد شود.
- مفاض البطن ؛ آنکه سینه و شکم وی برابر باشد. (ناظم الاطباء). و منه فی صفته صلی اﷲ علیه وآله و سلم ، و کان مفاض البطن ؛ ای مستوی البطن مع الصدر. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
|| حدیث مفاض فیه ؛ سخن درپیوسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.