مغفرشکاف . [ م ِ ف َ ش ِ ] (نف مرکب ) از صفات تیغ و خنجر و مانند آن است . (از مجموعه ٔ مترادفات ص 103). شکافنده ٔ مغفر. که کلاه خود را شکافد :
ملک ده ، لشکرشکن ، خنجرکش و مغفرشکاف
گنج نه ، باره فکن ، شمشیرزن ، بخت آزمای .
منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی چ 1 ص 103).
که کشورگشایان مغفرشکاف
نهان صلح کردندو پیدا مصاف .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.