مغرز. [ م َ رِ ] (ع اِ) جای فروکردن چیزی و جای فروبردن سوزن و پایه و بنیادو بیخ و جای نشاندن چیزی . ج ، مغارز. (ناظم الاطباء).جای فروکردن چیزی و در لسان گوید اصل آن مغرز الضلعو الضرس و الریشة و جز آن است . ج ، مغارز. (از اقرب الموارد). || رستن جای دندان . (مهذب الاسماء): دِردِح ؛ اشتری که دندانهایش از پیری رفته و به مغرز چسبیده باشد. (منتهی الارب ). || مغرز ذنب الاسد؛ جای زبره نزد منجمین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): الزبرة [ علی ] مغرز ذنب الاسد. (آثار الباقیه ،یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || کده گاه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). جای اسبک کلید. ج ، مغارز. (مهذب الاسماء). کلیدان . و رجوع به کلیدان شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.