معاون . [ م ُ وِ ] (ع ص ) یاری کننده . دستگیر و مددگار و معین و یاور. (ناظم الاطباء). یاری گر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- معاون جرم ؛ آن که محرک عامل اصلی جرم (مباشر فعل جرم ) است و یا با علم در تهیه ٔ مقدمات یا در لواحق جرم کمک و تسهیل در اجرای جرم کند و بطور کلی آن که کمک عالمانه به مباشر جرم کند بدون مباشرت . (از ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ). و رجوع به ترکیب «معاونت در جرم » ذیل معاونت شود.
|| در اصطلاحات اداری ، عضو مقدم پس از رئیس اداره را گویند که او را یاری می دهد و عندالاقتضا نیابت او را دارد. (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ). کسی که در وزارتخانه یا اداره . مقام او پس از وزیر و یا رئیس قرار دارد و در اداره ٔ امور وزارتخانه یا اداره ، یاور و مددگار وزیر یا رئیس است .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.