مظ. [ م َظظ ] (ع مص ) نکوهیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ملامت کردن . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). || مظالعود؛ باز کردن پوست چوب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِ) درخت انار یاانار دشتی و کوهی که اکثر در کوه سرات روید. بار ندارد و در شکوفه ٔ آن انگبین باشد که بمکند آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). درخت انار و درخت انار دشتی . (ناظم الاطباء). انار دشتی . (مهذب الاسماء). گلنار. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).انار کوهی . انار دشتی . گوز بیابانی . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). || دم الاخوین که خون غزال است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). خون سیاوشان . (ناظم الاطباء). || عصاره ٔ بیخهای ارطی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.