مطبوع شیرازی . [ م َ ع ِ ] (اِخ ) هدایت آرد: از موزونان عهد مابود. در سن شباب به شیرازش دیدم که روزها به مجلس محمدمهدیخان شحنه آمدی و غزل خواندی . جوانی رشیق القامه ،لاغراندام ، خوش شمایل بود از اشعارش چیزی بیاد ندارم و جایی ندیده بودم و از کسی نشنیده ام الا این قطعه :
خواجه ٔ پیر غنی بوالحسن قزوینی
آنکه از داغ فرج دنبه ٔ بریان دارد
گفتمش فاعل اسپید بسی هست چرا
با فرج طبع تو این میل فراوان دارد
گفت رو رو تو چه گوئی که سیه روست فرج
ظلماتی است که صد چشمه ٔحیوان دارد.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.