مضایقت . [ م ُ ی َ / ی ِ ق َ ] (از ع ، اِمص ) تنگی و جور و تعدی . (ناظم الاطباء). دشواری و سختی . (ناظم الاطباء). دریغ و بخیلی و گرفتگی وگرفته گیری و عدم همراهی . (ناظم الاطباء). تنگ گرفتن . دریغ کردن . (یادداشت مؤلف ) : گفتند مضایقتی نیست . (کلیله و دمنه ). آتش حسرت و بار محنت او بدان مضایقت و مناقشت زیادت کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 205). و رجوع به مضایقة و مضایقه شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.