مضایقة. [ م ُ ی َ ق َ ] (ع مص ) مضایقه . مضایقت . با کسی تنگ فراگرفتن . (زوزنی ). با کسی تنگ گرفتن کار. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). با هم دشواری کردن و تنگ گرفتن . (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). تنگ فراگرفتن کار، و با لفظ داشتن مستعمل است . (آنندراج ). دشواری کردن با کسی و تنگ گرفتن . (ناظم الاطباء). و رجوع به مضایقت و مضایقه شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.