مضادة. [ م ُ ضادْدَ ] (ع مص ) با هم ضد بودن ، در این صورت مصدر است از باب مفاعله . (غیاث ) (آنندراج ). خلاف کردن با کسی : ضادَّه ُ مضادةً؛ خلاف کرد با او، و ضاد اﷲ بین الشیئین ؛قرار داد خدا یکی از آن دو چیز را ضد دیگری . و منه قول علی علیه السلام : بمضادته بین الامور عرف ان لا ضد له . و قوله : ضاد النور بالظلمة؛ یعنی قرار داد نور راضد تاریکی . (از ناظم الاطباء). و رجوع به مضاد شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.