مصف .[ م َ ص َف ف ] (ع اِ) جای صف زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جای صف برکشیدن . موضع صف . صف کشیدنگاه . (یادداشت مؤلف ). || جای صف زدن در جنگ . ج ، مصاف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).میدان جنگ . رزمگاه . ناوردگاه . || توسعاً،جنگ . ج ، مصاف . (ناظم الاطباء). و رجوع به مصاف شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.