مصعب . [م ُ ع َ ] (اِخ ) ابن زبیر. از مردان نامی صدر اسلام و دست راست برادرش عبداﷲ زبیر بود که حجاز و عراق را به زیر سلطه ٔ برادر درآورد و مختار ثقفی را شکست داد و کشت . عبدالملک مروان با او به جنگ پرداخت و چون ازشکست او عاجز ماند برادرش محمد را با امان نامه ای پیش او فرستاد با هزارهزار درهم صله و فرمان حکومت عراقین تا از جنگ دست بردارد. مصعب نپذیرفت تا عبدالملک سپاهی گران به نبرد وی فرستاد و او در جنگ کشته شد و سرش را برای عبدالملک بردند (سال 71 هَ . ق .). قبیله ٔ بنی مصعب در هناویه ٔ مصر بدو منسوب است . تولد مصعب به سال 26 هَ . ق . بوده است . (از الاعلام زرکلی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.