مصع. [ م َ ] (ع مص ) درخشیدن برق و جز آن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بچه انداختن زن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انداختن بچه از شکم . (تاج المصادر بیهقی ). انداختن زن بچه را. (آنندراج ). || پیخال انداختن مرغ . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || بر پاشنه ٔ خود ریدن از ترس و بیم و یا از شتابزدگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || شاشیدن . (ناظم الاطباء). کمیز انداختن . (منتهی الارب ). || دم جنبانیدن و سخت دویدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). جنبانیدن ستور دم خود را و زدن با آن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جنبانیدن ستور دنبال را. (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). جنبانیدن ستور دنب را. (دهار). || نیک شتافتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). شتاب گذشتن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || با آب اندک تر کردن حوض را. || رفتن در زمین .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || رفتن اسب . || به شمشیر یا به تازیانه زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زدن شمشیر. (تاج المصادر بیهقی ). || اندک زدن یعنی دو ضربت یا چهار ضربت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اندک زدن و سه چهار ضربه بیش نزدن . || رفتن دل کسی از ترس و یا از شتابزدگی . (ناظم الاطباء). || دل رفته و بیدل شدن از بیم یا از شتابزدگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || با آب سرد زدن پستان ماده شتررا. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || رفتن شیر شتران . (منتهی الارب ). رفتن شیر از پستان ماده شتر و برگشتن آن . || رفتن و سپری شدن سرماو هر چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.