مصطبکی . [ م َ طَ ب َ ] (ص نسبی ) (از مصطبه ٔ عربی + پسوند -َک + یاء نسبت ) منسوب به مصطبک . میخانه . || پیاله فروش . (یادداشت مؤلف ) :
باز نام پدر مصطبکی زنده کنی
دیده ٔ دیو شود بازبه روی تو قریر
شاعر مصطبکی گردی تا شعر تو را
بزند مطربک مصطبکی بر بم و زیر.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.